خم ابروی کجت قبله محراب من است
تاب گیسوی تو خود، راز تب و تاب من است

اهل دل را به نیایش، اگر آدابی هست
یاد دیدار رُخ و موی تو، آداب من است

آنچه دیدم ز حریفان همه هشیاری بود
در صف می‏زده بیداری من، خواب من است

در یَم علم و عمل، مدعیان غوطه ورند
مستی و بیهشی می زده گرداب من است

هر کسی از گنهش، پوزش و بخشش طلبد
دوست در طاعت من، غافر و توّاب من است

حاش للّه که جز این ره، ره دیگر پویم
عشق روی تو سرشته به‏گل و آب من است

هر کسی از غم و شادی است نصیبی، او را
مایه عشرت من، جامِ میِ ناب من است

✏ «امام خمینی»