آنکه هر دم زندم ناوک غم بر دل ریش
زود باشد که پشیمان شود از کرده خویش

بشنو این نکته که در مذهب رندان کفر است
رندی و عاشقی و آگهی از مذهب و کیش

جلوه‌گاه نظر شاهد غیبند همه
کعبه زاهد و کوی صنم و دیر کشیش

به نگاهی که کند دیده دل از دست مده
سفر وادی عشق است و خطرها در پیش

دل شد از هجر تو بیمار و نگفتم به طبیب
زانکه بیمار ره عشق ندارد تشویش

از کم و بیش ره عشق میندیش که نیست
عاشقان را به دل اندیشه ره از کم و بیش

ای دل این پند حکیمانه شنو از وحدت
خاطری ریش مکن تا نشوی زار و پریش

 «وحدت کرمانشاهی»