این چه روی است بدین زیبایی
وین چه عشق است بدین رسوایی

گفتی از دست غمم جان نبری
آن‌چنان است که می‌فرمایی

چون همه قصد به خون ریختن است
هان سر و طشت که را می‌بایی

نیک یاری تو ولی بدخویی
سخت‌خویی تو ولی رعنایی

دلگشایی چو قبا درپوشی
دل ببندی چون دهان بگشایی

هیچ با ما سر خلوت داری؟
چه حدیث است تو بیش از مایی

تو بر آن آیینه نهی صد منت
پس رخ خویش بدو بنمایی

عبدالرزاق_اصفهانی