گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی؟
من عاشق توام تو بگو یار کیستی؟

بستی میان به کینه کشیدی به غمزه تیغ
جانم فدای تو در پی آزار کیستی؟

دارم دلی ز هجر تو هر دم فگارتر
تا خود تو مرهم دل افگار کیستی؟

هر شب من و خیال تو و کنج محنتی
تو با که ای و مونس و غمخوار کیستی؟

من با غم تو یار بعهد و وفای خویش 
ای بی وفا تو یار وفادار کیستی؟

تا چند گرد کوی تو گردم گهی بپرس
کاین جا چه می کنی و طلبکار کیستی؟

جامی مدار چشم خلاصی ز قید عشق
اندیشه کن ببین که گرفتار کیستی؟

#عبدالرحمن جامی

‎‌‌‌